جدول جو
جدول جو

معنی خواجه جهان - جستجوی لغت در جدول جو

خواجه جهان
(خوا / خا جَ / جِ یِ جَ)
لقب محمود بن محمد گیلانی، معروف به نجم الدین گیلانی است. او راست: کتاب ریاض الانشاد. (یادداشت بخط مؤلف)
لقبی از القاب پیغمبر اسلام. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا جَ / جِ جَرْرا)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 235 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و نخود و چغندر است. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خُ رَ / رِ یِ جَ)
ملک یا قوه ای که نضارت و طراوت جهان را دارد. (یادداشت مؤلف) : روزی فرزند بلخی... بصحرا رفته بود، سه مرد دید با هیکلی جسیم و هیبتی عظیم که بهم مناظره میکردند، یکی میگفت که خورۀ جهان بهتر، دیگری میگفت که حافظ عالم برتر، سیم می گفت که قابض ارواح مهیب تر. چون او را از دور دیدند گفتند که او را حاکم کنیم و احکام او را امتثال نماییم. چون نزدیک آمد احوال عرض دادند، جوان جواب داد که نضارت عالم و طراوت جهان دایم نباشد، زمستان از نضرت ذبول یاود و از طراوت هم چنین است از آنکه بعض از جهان خرابست، حراست حارس خرابی را مفید نیست اما جان گیر بهتر است از آنکه در اقطار عالم و هر جای جهان بر جملۀ حیوانات اوامر او نفاذ دارد هیچ حیوانی را از اذعان او اضراب ممکن نگردد. (روضهالعقول)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 358 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ یِ جَ)
نخستین سلطان از سلاطین شرقی جونپور که به اول وزیر محمود از خاندان تغلقی بود و بعد خدمت مخدوم جوان خویش را ترک گفت و بتأسیس دولتی مستقل در جونپور قیام کرد و بمرور او و اخلاف او بهار، قنوج و برائح را ضمیمۀ ملک خویش کردند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا